جدول جو
جدول جو

معنی عالم صغیر - جستجوی لغت در جدول جو

عالم صغیر
جهان کوچک، انسان، جسم انسان
تصویری از عالم صغیر
تصویر عالم صغیر
فرهنگ فارسی عمید
عالم صغیر
(لَ مِ صَ)
مراد انسان است که جهان کوچکی است و منطوی است در آن جهان بزرگ و مقابل عالم کبیر است. (غیاث اللغات) (آنندراج). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد که: در تفسیر عالم کبیر و صغیر اختلاف است، بعضی گویند عالم کبیر عالم فوق آسمانها است و عالم صغیر زیر آسمانها است و بعضی گویند عالم کبیر ملکوت سماوات است و عالم صغیر ملکوت زمین است و بعضی گویند عالم کبیر قلب و عالم صغیر نفس است و جمهور فلاسفه گویند عالم کبیر جهان وجود از آسمانها و زمین و مافیها است. و عالم صغیر انسان است چرا که هر چه در جهان امر است همان در عالم خلق است و هرچه در مجموع عالم خلق و امر است همان در ذات انسان است که عالم صغیرش خوانند زیرا که قالبش از عالم خلق است و روحش از عالم امر. (از کشاف اصطلاحات الفنون). صدرا گوید: موجودات جهان شهادت کلاً با یکدیگر ارتباط دارند و بعضی از بعضی دیگر متأثر و منتفع میشوندو همبستگی و ارتباط اشیاء آنها را مانند موجود واحدی کرده است (که هر چیزی بجای خویش نیکوست) و جهان بزرگ عالم کبیر است و مضاهی عالم صغیر است که انسان باشد و همانطور که اعضای انسان همه با یکدیگر بستگی دارند و مانند یک موجودند و موجودات جهان وجود بواسطۀارتباطی که دارند مانند یک موجودند و اعضاء و جوارح و حواس ظاهره را معادلی است در عالم شهادت و عالم غیب معادل با مشاعر و قوای باطنۀ انسان است. از عالم صغیر که انسان باشد به مملکت آدمیت و انسانیت و دارالخلافه ربانی تعبیر شده است. (از رسائل ملاصدرا ص 290، 292، 294). و رجوع به اسفار ج 3 صص 126- 127 شود
لغت نامه دهخدا
عالم صغیر
کیهان کوچک جهان کهین آدمی
تصویری از عالم صغیر
تصویر عالم صغیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عالم کبیر
تصویر عالم کبیر
در فلسفه جهان بزرگ، همۀ جهان، افلاک و هر چه در آن ها است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم غیب
تصویر عالم غیب
در فلسفه جهان دیگر، مقابل عالم شهادت، عالم آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم گیر
تصویر عالم گیر
آنچه همۀ جهان را فرامی گیرد، جهان گیر
فرهنگ فارسی عمید
(عَ یِ صَ)
ابن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی عاملی جبعی اصفهانی. مشهور به شیخ علی صغیر. فقیه و ادیب و محدث بود. در سال 1013 هجری قمری متولد شد و در سال 1103 ق. در اصفهان درگذشت. صاحب ’مصنفی علم الرجال’ نام او را ’شیخ علی کبیر’ ضبط کرده است. او راست: 1- حاشیه بر شرح لمعه. 2- حاشیه بر الصحیفه الکامله. 3- الدر المنثور فی المأثور و غیرالمأثور، در دو مجلد. 4- الدر المنظوم من کلام المعصوم. 5- السهام المارقه من اعراض الزنادقه. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الثبت بحرانی ص 23. روضات الجنات خوانساری ص 411. فوائد الرضویۀ عباسی قمی ج 1 ص 322. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 759. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 450. روضات الجنات خوانساری ص 411. امل الاّمل حر عاملی ص 445. و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 331 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ صُ غَیْ یِ)
ابن محمد بن عبدالحق زرویلی. مشهور به صغیر و مکنی به ابوالحسن. فقیه بود و ابوالربیع او را بسمت قاضی فاس منصوب کرد و مدتی در جامع اجدع آن شهر تدریس کرد. عمر او بیش از یکصد سال بود و در سال 719 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- التقیید علی المدونه، در فروع فقه مالکی. 2- مجموعۀ فتواهای او که شاگردانش آن را جمعآوری کرده اند. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 156)
ابن زین الدین بن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی. مشهور به شیخ علی صغیر. وی نزد عم خود شیخ علی کبیر (متوفی در سال 1013 هجری قمری) تلمذ کرد و تعلیقاتی برکتب او دارد. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ ص 325)
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ غَ)
آن جهان و جهان آینده. (ناظم الاطباء). مقابل عالم شهادت است. و مراد جهان معقول و مجردات نوریه است که غایب از عالم شهادت است و بالجمله عالم عقول و مجردات و اسماء و صفات حق تعالی است. و عالم آخرت را نیز عالم غیب گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ پَ / پِ)
جهانگیر. گیرندۀ عالم. آنکه یا آنچه جهان رافراگیرد. (از ناظم الاطباء). مسخرکننده:
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه ها شد داستان انجمن.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ)
این دنیا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ کَ)
مراد جهان وجود است. روزگار و دهر و همه جهان. (ناظم الاطباء). رجوع به عالم صغیر شود
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ صُ وَ)
موطن صور مقداری که اشباح برزخی است. عالم صور گویند و گاه مراد صور حسی است. (از اسفار ج 1 صص 74- 293)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
دهی است از دهستان بروجرد بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 13هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز و 7هزارگزی جنوب راه الیگودرز به گلپایگان. هوای آن معتدل و دارای 75 تن سکنه است آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالم صور
تصویر عالم صور
جهان چهرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم صغری
تصویر عالم صغری
کیهان کوچک جهان کهین آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم غیب
تصویر عالم غیب
آن جهان و جهان آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم کبیر
تصویر عالم کبیر
عالم کبری کیهان بزرگ جهان مهین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم اثیر
تصویر عالم اثیر
فرازدم سپهرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم الصغیر
تصویر عالم الصغیر
عالم صغیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم صوری
تصویر عالم صوری
جهان گیتی
فرهنگ لغت هوشیار
جهانگیر، چیره پیروز آن که یا آن چه جهان را فتح کند جهانگیر فاتح: تیغ عالم گیر پادشاه، آنچه جهان را فرا گیرد صیت عالم گیر
فرهنگ لغت هوشیار